توافقنامه لوزان سوئیس، کدام خط قرمزها را نقض کرده است
سئوالاتی که آقای روحانی و ظریف باید پاسخ دهند:
توافقنامه لوزان سوئیس، کدام خط قرمزها را نقض کرده است
«اصرار دارم بر تثبیت حقوق ملّت ایران، از جمله مسئله حقوق هستهای؛ اصرار داریم بر اینکه از حقوق ملّت ایران یک قدم عقبنشینی نباید بشود. ما البتّه در جزئیّات این مذاکرات مداخله نمی کنیم؛ یک خطوط قرمزی وجود دارد، یک حدودی وجود دارد، این حدود باید رعایت بشود؛ این را گفتیم به مسئولین و موظّفند که این حدود را رعایت کنند؛ از هارت وهورت دشمنان و مخالفان هم واهمهای نداشته باشند و ترسی به خودشان راه ندهند.»
این ایام شباهت زیادی با سوم آذر 92 و لحظات بعد از توافقنامه ژنو دارد با این تفاوت که افکار عمومی که از دروغ "پیروزی بزرگ توافقنامه ژنو" همچون مارگزیده ها شده است، این بار از ریسمان سفید و سیاه "توافقنامه لوزان" می ترسد و با خود می گوید عاقل که از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود.
توده عمومی مردم و اکثریت جامعه، بر خلاف دولتی ها که خودشان به خودشان تبریک می گویند، فقط نظاره گرند و باز به دلیل تجربه دروغی که در مورد فوائد توافقنامه ژنو شنیدند، منتظر سوراخ هایی هستند که یکی یکی از میان ادعاهای عجیب و غریب برخی از مسئولان دولتی بیرون خواهد زد و باد این توافقنامه را هم مانند توافقنامه ژنو خواهد خواباند.
ما به تیم مذاکره کننده کشورمان اطمینان داریم و هرگز آنها را به خیانت متهم نمی کنیم اما وقتی رهبرحکیممان در آستانه این توافق "اعلام نگرانی" می کند که طرف مقابل از خوشبینی تیم مذاکره کننده ما سوءاستفاده کند و به آنها از پشت خنجر بزند، نمی توانیم "نگرانی و دلواپسی" خودمان را با بررسی آنچه در لوزان سوئیس پذیرفته شده، پنهان کنیم.
وقتی رهبرمان به صراحت از وجود دو نگاه در مدیریت کلان کشور سخن می گوید - یک نگاه می خواهد پیشرفت اقتصاد جامعه را از ظرفیت های درون کشور تأمین کند و نگاه دیگر می خواهد پیشرفت اقتصادی را با کمک بیرون از مرزها به دست آورد، نگاهی که به دنبال تغییر سیاست خارجی جمهوری اسلامی و کنار آمدن با مستکبران و پذیرش تحمیل قدرت های مستکبر است - نمی توانیم دلواپس نباشیم.
هیچ کس در ایران مخالف حل دیپلماتیک مسئله هسته ای نیست
مدتی است که دولت محترم و رسانه های آن به جای پاسخ دادن به اشکالات مستند و مستدل منتقدان نسبت به روند مذاکرات، آنها را به مخالفت با حل دیپلماتیک مسئله هسته ای متهم می کنند در حالی که انتقادات به هیچ وجه متوجه "اصل مذاکره" نیست بلکه تمامی انتقادات به "شیوه مذاکره" تیم هسته ای در دولت یازدهم است. انتقاد اصلی این است که چرا در مذاکرات این دولت دائما سیلی نقد می خوریم و وعده حلوای نسیه می گیریم.
پیش از این رهبر معظم انقلاب بر این واقعیت اینگونه تصریح کرده اند: «یکی از حرف های غیر صادقانه رئیس جمهور آمریکا این بود که در ایران کسانی هستند که با حلّ دیپلماتیک مسئله هستهای موافقت ندارند. این دروغ است؛ در ایران هیچ کس نیست که نخواهد مسئله هستهای حل بشود و با مذاکرات حل بشود. آنچه ملّت ایران نمی خواهند عبارت است از قبول تحمیلها و زورگوییهای آمریکا؛ این را نمی خواهد. آنچه ملّت ایران در مقابل آن مقاومت می کند قبول زورگوییهای طرف مقابل است. طرف مقابل می گوید بیایید مذاکره کنیم و شما حرف های ما را موبه مو قبول کنید؛ این را می گوید. ملّت ایران در مقابل این ایستاده است و یقیناً نه مسئولین ما، نه هیئت مذاکره کننده و پشت سرِ آنها ملّت ایران، مطلقاً این را قبول نخواهد کرد.» (1 فروردین 94 در حرم رضوی)
حمایت از تصمیم مسئولین اجرائی کشور با رعایت خطوط قرمز
دراینکه امام خامنه ای خطوط قرمزی برای مذاکرات هسته ای تعیین کرده اند، شکی نیست آنجا که ایشان خود به صراحت دو هفته قبل از توافقنامه ژنو در دیدار با پنجاه هزار بسیجی فرمودند: «اصرار دارم بر تثبیت حقوق ملّت ایران، از جمله مسئله حقوق هستهای؛ اصرار داریم بر اینکه از حقوق ملّت ایران یک قدم عقبنشینی نباید بشود. ما البتّه در جزئیّات این مذاکرات مداخله نمی کنیم؛ یک خطوط قرمزی وجود دارد، یک حدودی وجود دارد، این حدود باید رعایت بشود؛ این را گفتیم به مسئولین و موظّفند که این حدود را رعایت کنند؛ از هارت وهورت دشمنان و مخالفان هم واهمهای نداشته باشند و ترسی به خودشان راه ندهند.» (29 آبان 92)
رهبر انقلاب در طول یک سال و نیم گذشته در چهار جلسه مهم - دیدار با دانشمندان هسته ای (20 فروردین 93)، دیدار با مسئولان عالی نظام (16 تیر 93)، دیدار با نیروهای هوانیروز به مناسبت دهه فجر (19 بهمن 93) در حالی که تیم مذاکره کننده خود را مهیای سفر می کرد و همچنین در جوار حرم رضوی (1 فروردین 94) در حالی که تیم مذاکره کننده پشت میز مذاکرات بودند- به تبیین خطوط قرمز مذاکرات هسته ای پرداختند. البته بدیهی است که ایشان در جلسات خصوصی خود نیز به مواردی اشاره کرده باشند که مبنای قضاوت ما در این یادداشت نیست.
با مرور بیانات رهبر معظم انقلاب و تطبیق آنچه در توافقنامه لوزان توسط تیم مذاکره کننده پذیرفته شده، مواردی از نقض خطوط قرمز تبیین شده توسط رهبری معظم انقلاب مشخص می شود که دولت محترم باید نسبت به آن توضیح دهد. مصیبت وقتی بیشتر می شود که می بینیم در مواردی حتی نسبت به توافقنامه ژنو نیز عقب نشینی شده است.
خطوط قرمز تبیین شده در یک سال گذشته
رفع تحریمها جزو موضوعات مذاکرات است؛ نه نتیجه مذاکرات
رهبر انقلاب: «البتّه باید به معنای واقعی کلمه تحریم از دست دشمن خارج بشود، تحریم برداشته بشود؛ توافقِ به این صورت بشود.» (19 اسفند 93)
رهبر انقلاب: «آمریکاییها تکرار می کنند که "ما قرارداد با ایران می بندیم، بعد نگاه می کنیم ببینیم اگر به قرارداد عمل کردند تحریم ها را برمی داریم" این حرف حرف غلط و غیر قابل قبولی است؛ این را ما قبول نداریم. رفع تحریم ها جزو موضوعات مذاکره است، نه نتیجه مذاکرات ... رفع تحریم ها باید بدون هیچ فاصلهای در هنگام رسیدن به توافق انجام بگیرد، یعنی رفع تحریم جزء توافق است نه چیزی مترتّب بر توافق.» (1 فروردین 94)
این در حالی است که بر اساس متن توافقنامه لوزان تصریح شده است: «اتحادیه اروپایی، اعمال تحریم های اقتصادی و مالی مرتبط با هسته ای خود را خاتمه خواهد داد و ایالات متحده نیز اجرای تحریم های مالی و اقتصادی ثانویه مرتبط با هسته ای را، همزمان با اجرای تعهدات عمده هسته ای ایران به نحوی که توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی راستی آزمایی شود، موقتا متوقف خواهد کرد.»
بر اساس این متن اولا تحریم های مرتبط با هسته ای تعلیق می شوند و نه لغو، ثانیا فقط تحریم های ثانویه (تحریم های آمریکا نسبت به شرکت هایی که سهامدار آمریکایی نداشته باشد) تعلیق می شود و نه تحریم های اولیه (تحریم های آمریکا علیه افراد آمریکایی، شرکت های آمریکایی و شرکت های خارجی غیر آمریکایی که سهامدارش آمریکایی است) ثالثا این تعلیق موقتی است و هر لحظه امکان بازگشت دارد، رابعا تحریم ها در فاصله 10 تا 15 سال مشروط به گزارش مثبت آژانس و راستی آزمایی تعهدات ایران تعلیق می شود و پرواضح است که آژانس در طول 12 سال گذشته علی رغم همه اقدامات مثبت جمهوری اسلامی هرگز راضی نشده است!
علاوه بر این در متن توافقنامه ژنو اتحادیه اروپا ملزم به لغو کلیه تحریم های هسته ای بود در حالی که در لوزان فقط خود را در برابر تحریم های اقتصادی و مالی متعهد می داند و این یعنی سیلی نقد و حلوای نسیه! با این وصف آیا واقعا باید احساس پیروزی کرد؟
تصمیمات ایران در مذاکرات هستهای بازگشتناپذیر نیست
رهبر انقلاب: «آمریکاییها تکرار می کنند که ایران بایستی در تصمیمهایی که می گیرد و چیزهایی که قبول می کند، بازگشت ناپذیریای وجود داشته باشد؛ این را ما قبول نداریم. اگرچنانچه طرف مقابل می تواند به هر بهانهای باز هم تحریم ها را علیه ملّت ایران برقرار کند، هیچ وجهی ندارد که هیئت مذاکره کننده ما بپذیرد و کاری انجام بدهد که این کار برگشت ناپذیر است؛ بههیچوجه، این یک صنعت مردمی است، یک صنعت بومی است، متعلّق به مردم است، دانش آن و فنّاوری آن مال مردم است، باید پیش برود؛ این پیشرفت جزء ذات هر صنعت و فنّاوری است.» (1 فروردین 94)
بر اساس متن توافق شده در لوزان، ایران متعهد شده است: «فردو از یک سایت غنی سازی به یک مرکز هسته ای، فیزیک و فن آوری تبدیل خواهد گردید. در این مرکز همکاری بین المللی در حوزه های تحقیق و توسعه مورد توافق مورد تشویق قرار خواهد گرفت. مواد شکافت پذیر در فردو نخواهد بود. رآکتور تحقیقاتی پیشرفته آب سنگین در اراک با همکاری مشترک بین المللی بازطراحی و نوسازی خواهد شد به گونه ای که پلوتونیوم با قابلیت تسلیحاتی در آن تولید نگردد.»
بر این اساس، ایران حداقل برای مدت 15 سال باید ذخایر اورانیوم غنی شده خودش را که 10 هزار کیلوگرم است به 300 کیلوگرم کاهش دهد یعنی باید 9700 کیلوگرم باقی مانده را اکسیده کند یعنی این میزان اورانیوم دیگر قابل بازگشت به حالت قبل برای استخراج اروانیوم با غنای بالاتر نیست. به عبارتی بازگشت تحریم های تعلیق شده امری ممکن ولی بازگشت اورانیوم اکسید شده به شرایط قبل غیر ممکن است.
همچنین بر اساس برگه تفسیری (فکت شیت) آمریکایی ها از توافقنامه لوزان: «ایران موافقت کرده تا تأسیسات فردو را به نحوی تبدیل کند که تنها برای اهداف صلحآمیز به کار گرفته شود (به مرکز تحقیقات هستهای، فیزیک، فناوری). تقریبا دو سوم سانتریفیوژها و زیرساختهای فردو حذف خواهد شد. سانتریفیوژهای باقیمانده نیز اورانیوم غنی نخواهد کرد. ایران موافقت کرده رآکتور تحقیقاتی آب سنگین در اراک را براساس طراحی مورد توافق با 1+5، بازطراحی و بازسازی کند، به نحوی که دیگر پلوتونیوم سطح تسلیحاتی تولید نکرده و فقط تحقیقات و تولید رادیو ایزوتوپ را امکانپذیر کند. بر این اساس هسته اصلی رآکتور که میتوانست مقادیر قابل توجه پلوتونیوم سطح تسلیحاتی تولید کند، نابود شده یا از کشور خارج میشود.»
با مرور این متون آیا به نتیجه ای جز بی دقتی تیم مذاکره کننده و عبوراز این خط قرمز می توان رسید؟! آمریکایی ها برای بازگرداندن تحریم هایی که موقتا لغو شده اند، فقط به یک دستور نیاز دارند اما آنچه ما از دست می دهیم با یک دستور باز نمی گردد!
توافق نباید به ضرر منافع ملی، مانع پیشرفت و موجب تحقیر ملت ایران باشد
رهبر انقلاب: «بنده با توافقی که بتواند انجام بگیرد موافقم؛ البتّه توافق بد نه. آمریکاییها مکرّر تکرار می کنند و می گویند: "ما معتقدیم که توافق نکردن، بهتر از توافق بد کردن است"؛ بله، ما هم همین عقیده را داریم؛ ما هم معتقدیم که توافق نکردن، بهتر است از توافق بد، توافقی که به ضرر منافع ملّی است، توافقی که موجب تحقیر ملّت بزرگ و با عظمت ایران است.»
«مطمئنّم ملّت ایران هم با آن توافقی که در آن عزّت او محفوظ بماند، احترامش محفوظ بماند، منافعش حفظ بشود، مخالفتی ندارد، موافقت خواهد کرد؛ منتها باید این خصوصیات، بلاشک ملاحظه بشود؛ باید تکریم و حرمت ملّت ایران و مسئله اساسیِ مهمّی که عبارت است از پیشرفت ملّت ایران، محفوظ بشود و محفوظ بماند.» (19 اسفند 93)
تا قبل از توافقنامه ژنو و توافق اخیر لوزان، تلاش ها بر این بود تا اقتصاد کشور به مذاکرات هسته ای گره نخورد، جمهوری اسلامی با غربی ها مذاکره می کرد اما پیشرفت هسته ای خود را هم داشت. در طول این مدت به دلیل گره زدن اقتصاد کشور با مذاکرات هسته ای، تعهدات نقد بسیاری داده شده و عملا پیشرفت هسته ای تعطیل اما مذاکره همچنان ادامه دارد. علاوه بر این به دلیل سیاست های اتخاذ شده، تحریم ها و توهین ها از سوی آمریکایی ها بیشتر شده است.
رهبر معظم انقلاب پیش از این در دیدار با مسئولان وزارت خارجه به این موضوع اشاره کردند: «در یک سال اخیر به خاطر مسائل حساس هستهای و تجربهای که مطرح شد، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایدهای عاید نشد بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند.» (22 مرداد 93)
در روزهای اخیر بعد از توافقنامه لوزان که آقای روحانی آن را پیروزی می نامد، مجددا اوباما گفت: «یک سال قبل با توافقی توانستیم گامی برای متوقف کردن پیشرفت برنامه هستهای ایران برداریم. عدهای میگفتند که این توافق موقت شکست خواهد خورد، در عوض دقیقا همانطوری که هدفمان بود به نتیجه رسیدیم. ما امروز پس از ماهها دیپلماسی اصولی به چارچوب توافق دست یافتیم و این توافق خوبی است. ایران دیگر راکتور آب سنگین نخواهد داشت و اگر یک میلیمتر هم تخطی داشته باشد، تحریمها باز میگردد.»
سئوال این است که بعد از تجربه تلخ توافق ژنو و افزایش تحریم ها و توهین ها آیا نباید با رعایت خط قرمز تبیین شده توسط رهبری انقلاب از زیر سئوال رفتن عزت ملت ایران در توافق لوزان، جلوگیری می شد تا مقامات آمریکایی نتوانند اینطور بی پروا و با لحن توهین آمیز در باره حقوق ملت ایران صحبت نکنند؟ آیا با تعهدات داده شده، پیشرفت ملت ایران محفوظ مانده؟
توافق نباید دو مرحله ای باشد، جزئیات و کلیات در یک جلسه
رهبر اقلاب: «این حرفی هم که می گویند "در یک برههای درباره اصول کلّی توافق کنیم، بعد درباره جزئیات"، این را هم بنده نمیپسندم. با تجربهای که از رفتارهای طرف مقابل داریم، احساس می کنم که این وسیلهای خواهد شد برای بهانهگیریهای پیدرپی برسر جزئیات. اگر توافق می کنند، جزئیات و کلّیات و همه را در یک جلسه واحد تمام کنند، امضا کنند. اینکه کّلیات را جداگانه توافق کنند، و بعد بر اساس آن کلّیات - که یک چیزهای مبهمی است، تفسیرپذیر است، تحلیلپذیر است - بروند سراغ جزئیات، نه، این منطقی نیست.» (19 اسفند 93)
متأسفانه در توافقنامه لوزان سوئیس دقیقا بر خلاف این نهی صریح رهبر انقلاب عمل شده است و با پذیرش کلیاتی که تعهدات مشخصی را متوجه جمهوری اسلامی می کند به وعده های جزیی دلخوش شده که بعدا باید مشخص شود. این که مسئولان محترم دولتی نام آنچه در لوزان اتفاق افتاده را چه می گذارند، مهم نیست بلکه مهم متنی است که بر اساس آن، جمهوری اسلامی متعهد به انجام اموری شده است.
یکی از مهمترین اشکالات توافقنامه ژنو این بود که جمهوری اسلامی ایران 28 امتیاز نقد داده بود و تنها 8 امتیاز نسیه گرفته بود. در توافقنامه ژنو سطح امتیازهای داده شده و ستانده شده هم برابر نبود. علاوه بر این، طرف غربی با استفاده از همان کلیات پذیرفته شده در طول یک سال و نیم گذشته از اجرای برخی تعهداتش شانه خالی کرد و بیش از تعهدات داده شده از ما امتیاز گرفت.
حتی اگر تصریح مقام معظم رهبری در یک مرحله ای شدن توافقنامه هم نبود، تجربه رفتاری که بر اساس توافقنامه ژنو به دست آمد، اقتضا می کرد که در توافقنامه لوزان، تیم مذاکره کننده به توافق دو مرحله ای کلی و جزیی تن ندهد.
در متن توافق شده در لوزان تأکید شده است: «تصمیم امروز ما که مبانی مورد توافق برای متن نهایی برنامه جامع مشترک اقدام را پایه ریزی می کند بسیار مهم است» آیا این عبارت به معنای متعهد شدن جمهوری اسلامی ایران و توافق بر محتوای پذیرفته شده نیست؟
بر اساس توافق لوزان، تیم مذاکره کننده پذیرفته است که 13 هزار سانترفیوژ را برچیند، 9700 کیلو اورانیوم ذخیره شده را نابود کند، بیش از 67/3 درصد غنی سازی نداشته باشد، کاربری فوردو و نطنز را تغییر دهد، پروتکل الحاقی را بر خلاف مصوبه مجلس عمل کند و موشک های بالستیک ما را ذیل قطعنامه های شورای امنیت ببرد و در مقابل فقط از تخفیف برخی تحریم ها برخوردار شود!
تن دادن به اعطای این امتیازات خیره کننده برای غربی ها غیر قابل باور و پذیرش تعهدات کلی و قابل تفسیر در قبال آن عجیب است. دولت باید توضیح دهد که بر چه اساسی از این خط قرمز ها عبور کرده است؟ و آیا اساسا با توجه به تبیین این خطوط قرمز، تعهدات لوزان مشروعیت دارد؟
توافق باید واضح و غیر قابل تفسیر و تأویل باشد
رهبر انقلاب: «همه آنچه هم قرارداد بسته می شود بین مسئولین ما و بین طرف مقابل، باید روشن، واضح، غیر قابل تفسیر و تأویل باشد. اینجور نباشد که طرف مقابل - که با دبّه کردن و چک و چانه زدن، کار خود را پیش می برد - بتواند باز سر قضایای گوناگون، بهانهگیری کند، دبّه در بیاورد، کارها را مشکل کند.» (19 اسفند 93)
یکی دیگر از مهمترین اشکالات توافقنامه ژنو متن غیر حقوقی، مبهم و قابل تفسیر و تأویل آن بود. این مشکل به اندازه ای بود که هنوز یک ساعت از توافق صورت گرفته نگذشته بود، طرف آمریکایی با اشاره به متن توافقنامه، تفسیر خود را ارائه داد و در مقابل نیز آقای روحانی و ظریف با رد آن، تفسیر خودشان را ارائه می دادند. هر طرف دیگری را به فریب افکار عمومی داخلی اش متهم می کرد و ادعاهای آن را برای مصرف داخلی می دانستند. نمونه بارز آن موضوع تحریم ها در توافقنامه ژنو بود که آمریکایی ها تحریم های جدیدی را علیه ملت ایران اعمال کردند اما اسم آن را به روز رسانی تحریم ها گذاشتند!
علی رغم این تجربه تلخ و با وجود تأکید صریح رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه توافق لوزان باید روشن، واضح، غیر قابل تفسیر و تأویل باشد اما باز به دلیل ابهامات موجود در متن مورد توافق و کلی بودن آن ، هر طرف متن تفسیری خود را منتشر کرده و طرف مقابل را متهم به فریب کاری می کند.
براساس توافقنامه لوزان، ایران تعهداتی را پذیرفته اما اینکه سطح و ظرفیت و میزان ذخایر ایران برای چه دوره و به چه اندازه ای محدود می شود، مشخص نیست؟ تحقیق و توسعه غنی سازی برروی چه میزان سانترفیوژ و بر اساس چه جدول زمانی خواهد بود؟ چه سطح همکاری در حوزه تحقیق و توسعه مورد توافق خواهد بود؟ آژانس از چه فن آوری مدرنی و درچه سطحی نظارتی استفاده می کند؟ آیا این نظارت آنلاین است یا آفلاین؟ اگر آنلاین است که سازمان های جاسوسی به راحتی می توانند دانشمندان هسته ای ما را از روی چهره شناسایی و در آینده مورد هدف قرار دهند! تحریم ها از چه زمانی متوقف می شود، در سال اول دوره 10 ساله یا درسال آخر؟ ملاک و شاخص راستی آزمایی آژانس چگونه خواهد بود؟ تدابیر محدودیت ساز قطعنامه جدید سازمان ملل شامل چه مواردی خواهد بود، این محدودیت برای چه دوره زمانی خواهد بود؟ و ...
190 هزار سو نیاز داریم که باید تأمین بشود
رهبر انقلاب: «طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشوید. هدف آنها این است که جمهوری اسلامی را در باب ظرفیّت غنیسازی مثلاً - که یکی از مسائل است - به ده هزار سو راضی کنند، منتها از پانصد سو و هزار سو شروع کردهاند، که حدود ده هزار سو مثلاً محصول حدود ده هزار سانتریفیوژ - همین قدیمیهایی که از قبل داشتیم و داریم - است. هدف آنها این است. مسئولین ما می گویند ما به ۱۹۰۰۰۰ سو احتیاج داریم. ممکن است این نیاز مال امسال و دو سال دیگر و پنج سال دیگر نباشد، امّا این نیاز قطعی کشور است، خب، باید نیاز کشور تأمین بشود.» (16 تیر93)
سو (SWU) ﯾﻚ واﺣﺪ اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی اﺳﺖ ﻛه ﺑه طﻮر ﺧﺎص در ﺻﻨﺎﯾﻊ ﺗﻮﻟﯿﺪ اﻧﺮژی هستهای ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار میﮔﯿﺮد. اﻳﻦ واﺣﺪ همانند دﻳﮕﺮ واحدهای اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی اﺳﺖ (وات، آﻣﭙﺮ، ﻛﺎﻟﺮی و...) ﻛﻪ در ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﺎرﺑﺮد دارﻧﺪ، ﻋﺒﺎرت SWU در واﻗﻊ ﻣﺨﻔﻒ ﻋﺒﺎرت Separative Work Unit میﺑﺎﺷﺪ.
اگر بخواهیم به صورت سادهتر و بر اساس میزان سانتریفیوژ به این
موضوع بپردازیم، باید گفت که ماشینهای نسل 1 که امروزه در ایران بهIR 1
شهرت یافتهاند، ماشینهایی با ظرفیت 1 سو هستند که بنا بر اظهارات کارشناسان
درباره نیاز ایران در مباحث مربوط به غنیسازی، در صورت استفاده از این ماشینها
ایران نیازمند 190 هزار ماشین سانتریفیوژ نسل یک است و از این روی آنچه باید در
مذاکرات توسط طرف ایرانی به جد مورد تأکید قرار می گرفت، لزوم گنجاندن چنین حقی
در توافق نهایی بود.
با این حال با استفاده از ماشینهای نسلهای بالاتر، تعداد سانتریفیوژ میتواند
کاهش یابد به نحوی که ماشینهای نسل 2 امروز ظرفیت 5 سو غنیسازی دارند که در این
صورت برای 190 هزار سو غنیسازی نیاز به 38 هزار ماشین
سانتریفیوژ است.
این در حالی است که بر اساس توافقنامه لوزان، تیم مذاکره کننده متعهد شده است که «برای دستکم 10 سال از ماشین مدلهای IR-2، IR-4، IR-5، IR-6 یا IR-8 برای تولید اورانیوم غنیشده استفاده نمیکند. ایران بر اساس یک زمانبندی و مولفههایی که با 1+5 مورد توافق قرار میگیرد، با سانتریفیوژهای پیشرفته خود، فقط فعالیتهای تحقیقات و توسعه خواهد داشت» و تنها از ماشین های RI1 که هر یک از آنها معادل 1 سو است، استفاده می کند و چون تنها 5060 سانترفیوژ می تواند در نطنز تا 67/3 درصد غنی سازی کند و از 1000 سانترفیوزی که در فردو قرار می گیرد فقط دو آبشار آن (228 ماشین سانترفیوژ) می چرخد البته بدون هیچگونه غنی سازی، بنابر این از 190 هزار سانترفیوژ که باید برای تأمین نیاز کشور بچرخد، مذاکره کنندگان در لوزان پذیرفته اند که فقط 6 هزار سانترفیوژ بچرخد! پاسخ دولت محترم به نقض این خط قرمز چیست؟
ظرفیت غنی سازی و مسئله تحقیق و توسعه باید رعایت شود
رهبر انقلاب: «البتّه ما به تیم مذاکرهکنندهمان اعتماد داریم. مطمئنّیم یقیناً آنها به دستاندازی به حقوق کشور و حقوق ملّت و کرامت ملّت راضی نخواهند شد و اجازه نخواهند داد که چنین کاری انجام بگیرد. مسئله ظرفیّت غنیسازی یک مسئله است که خیلی مهم است؛ مسئله تحقیق و توسعه که قطعاً باید رعایت بشود.» (16 تیر93)
بر اساس توافقنامه لوزان به هیچ وجه ظرفیت غنی سازی رعایت نشده است و از 190 هزار سانترفیوژ مورد نیاز کشور، تنها 6 هزار سانترفیوژ خواهد چرخید. بر اساس متن توافقنامه لوزان که در آن تصریح شده: «سطح و ظرفیت غنی سازی و میزان ذخایر ایران برای دوره های زمانی مشخص، محدود خواهد شد و نطنز تنها مرکز غنی سازی ایران خواهد بود. تحقیق و توسعه غنی سازی در ایران بر روی ماشین های سانتریفیوژ بر اساس یک جدول زمانی و سطح توافق شده، انجام خواهد شد.» موضوع تحقیق و توسعه مشروط به یک جدول زمانی و سطح نامشخص شده است.
اینکه فردو نداشته باشیم خنده آور است!
رهبر انقلاب: «... حفظ تشکیلاتی که دشمن قادر به تخریب آن نیست. روی «فردو» تکیه می کنند، چون غیر قابل دسترسی است برای آنها؛ می گویند جایی که ما نمی توانیم به آن ضربه بزنیم، نباید داشته باشید! این خندهآور نیست؟» (16 تیر93)
بر اساس متن توافقنامه لوزان، تیم مذاکره کننده پذیرفته: «فوردو از یک سایت غنی سازی به یک مرکز هسته ای، فیزیک و فن آوری تبدیل خواهد گردید. در این مرکز همکاری بین المللی در حوزه های تحقیق و توسعه مورد توافق مورد تشویق قرار خواهد گرفت.»
سوگمندانه باید گفت که آنچه رهبری معظم انقلاب آن را خنده آور دانسته بودند، با کلید دولت تدبیر و امید محقق شده است. بر اساس متن تفسیری وزارت خارجه ما از 1000 ماشین سانترفیوژ در فردو فقط دو آبشار (274 ماشین سانترفیوژ) می چرخد بدون هیچگونه غنی سازی!
تحقیق و توسعه و دستاوردهای هسته ای تعطیل بردار نیست
رهبر انقلاب: «این مذاکرات باید ادامه یابد اما همه بدانند که با وجود ادامه مذاکرات، فعالیت های جمهوری اسلامی ایران در زمینه تحقیق و توسعه هسته ای به هیچ وجه متوقف نخواهد شد و هیچ یک از دستاوردهای هسته ای نیز تعطیل بردار نیست. مذاکره کنندگان ایران باید بر ادامه تحقیقات و توسعه هسته ای پافشاری کنند، هیچ یک از دستاوردهای هسته ای کشور قابل تعطیل شدن نیست و کسی هم حق معامله برروی آنها را ندارد و کسی هم این کار را انجام نخواهد داد.» (20 فروردین93)
مطابق متن تفسیری وزارت خارجه ما «بر اساس راه حلهای به دست آمده تأسیسات هستهای فردو به مرکز تحقیقات هستهای و فیزیک پیشرفته تبدیل خواهد شد. بیش از 1000 ماشین سانتریفیوژ و تمامی زیرساخت آنها در فردو حفظ و نگهداری خواهند شد که از این میان دو آبشار سانتریفیوژ در چرخش خواهند بود. همچنین نیمی از تأسیسات فردو با همکاری برخی از کشورهای (1+5) به انجام تحقیقات پیشرفته هستهای و تولید ایزوتوپهای پایدار که مصارف مهمی در صنعت، کشاورزی و پزشکی دارد، اختصاص پیدا میکند.»
حرکت علمی هسته ای نباید متوقف یا کُند شود
رهبر انقلاب: «اگر حرکت علمی در فناوری هسته ای با قدرت و جدیت ادامه یابد، طیف متنوعی از فناوری ها، با شتاب، بوجود خواهد آمد، بنابراین مطلقاً در زمینه حرکت علمی هسته ای، امکان توقف و یا کُند شدن وجود ندارد.» (20 فروردین93)
این در حالی است که مطابق متن تفسیری وزارت خارجه ما تیم مذاکره کننده پذیرفته است: «دوره زمانی برنامه جامع مشترک اقدام در خصوص برنامه غنیسازی ایران 10ساله خواهد بود. در طول این مدت، تعداد بیش از 5000 ماشین سانتریفیوژ در نظنز به تولید مواد غنیشده در سطح 67/3 درصد ادامه خواهند داد. ماشینهای اضافه بر این تعداد و زیرساختهای مرتبط با آنها جهت جایگزینی با ماشینهایی که در طول این زمان آسیب میبینند جمعآوری و تحت نظارت آژانس نگهداری خواهد شد. همچنین ایران قادر خواهد بود ذخایر موجود مواد غنیشده خود را برای تولید مجتمع سوخت هستهای و یا صادرات آنها به بازارهای بین المللی در قبال خرید اورانیوم اختصاص دهد.
براساس راهحلهای به دست آمده ایران برنامه تحقیق و توسعه خود را روی ماشینهای پیشرفته ادامه خواهد داد و مراحل آغاز و تکمیل فرایند تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای IR-4 ،IR-5 ،6IR- و IR-8 را در طول دوره زمانی 10ساله برنامه جامع مشترک اقدام ادامه خواهد داد.»
و مطابق متن تفسیری وزارت خارجه آمریکا تیم مذاکره کننده پذیرفته است که : «ایران موافقت کرده رآکتور تحقیقاتی آب سنگین در اراک را بر اساس طراحی مورد توافق با 1+5، بازطراحی و بازسازی کند، به نحوی که دیگر پلوتونیوم سطح تسلیحاتی تولید نکرده و تحقیقات و تولید رادیو ایزوتوپ را امکانپذیر کند.
هسته اصلی رآکتور که میتوانست مقادیر قابل توجه پلوتونیوم سطح تسلیحاتی تولید کند، نابود شده یا از کشور خارج میشود. ایران در طول عمر رآکتور، تمام سوخت مصرفشده رآکتور را به خارج از کشور منتقل میکند.
ایران به صورت نامحدود، متعهد شده است که دست به بازفرآوری یا تحقیق و توسعه بازفرآوری بر سوخت هستهای مصرفشده، انجام ندهد. ایران به مدت 15 سال، فراتر از نیازهای رآکتور اصلاحشده اراک، آب سنگین انباشت نکرده و تمامی آب سنگین باقی مانده را در بازارهای بینالمللی به فروش میرساند. ایران به مدت 15 سال، هیچ رآکتور آب سنگین دیگری نمیسازد.»
روابط آژانس با ایران باید متعارف و عادی باشد
رهبر انقلاب: «مذاکره کنندگان کشورمان هیچ حرف زوری را نباید از طرف مقابل قبول کنند و روابط آژانس بین المللی انرژی اتمی با ایران نیز باید بصورت متعارف و غیرفوق العاده باشد.» (20 فروردین93)
بر اساس توافقنامه لوزان، تیم مذاکره کننده پذیرفته است که در نهایت مذاکرات «یک قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل متحد صادر خواهد شد که در آن برجام (برنامه جامع مشترک اقدام) تائید شده، کلیه قطعنامه های قبلی مرتبط با موضوع هسته ای لغو خواهد گردید و برخی تدابیر محدودیت ساز مشخص، را برای یک دوره زمانی مورد توافق، لحاظ خواهد کرد.»
اینکه تدابیر محدودیت ساز بیانیه سازمان ملل چه خواهد بود، مشخص نیست؛ اینکه آیا برخی از احکام قبلی شورای امنیت، مجددا در قطعنامه جدید تکرار خواهد شد یا نه مشخص نیست. اینکه سازمان ملل در قطعنامه خود تکالیف خاصی را برای آژانس نسبت به پرونده جمهوری اسلامی تعیین کند، مشخص نیست.
و بر اساس متن تفسیری منتشر شده توسط وزارت خارجه آمریکا ایران پذیرفته است که : «آژانس بینالمللی به تأسیسات هستهای ایران، از جمله به تأسیسات غنیسازی این کشور در نطنز و تأسیسات غنیسازی پیشین آن در «فوردو» دسترسی منظم خواهد داشت و در این راستا از پیشرفتهترین و مدرنترین فناوریهای نظارتی استفاده خواهد کرد.
بازرسها به زنجیره تأمین که پشتیبان برنامه هستهای ایران است، دسترسی خواهند داشت. سازوکارهای بازرسی و شفافیت جدید با نظارت دقیق بر اجزا و مواد هستهای ایران از انحراف این برنامه به سمت برنامهای مخفیانه جلوگیری خواهد کرد.
بازرسها به معادن اورانیوم دسترسی خواهند داشت و در کارخانههای اورانیوم که ایران به مدت 25 سال اقدام به تولید کیک زرد کرده پایش مستمر انجام خواهد داد.
بازرسها از روتورهای سانتریفیوژ ایران نظارت مستمر به عمل خواهند آورد و تأسیسات تولید و ذخیره اورانیوم ایران را برای 20 سال در معرض نظارت قرار خواهند داد. پایگاه ساخت سانتریفیوژ ایران متوقف شده و تحت نظارت مستمر قرار خواهد گرفت.
تمامی سانتریفیوژها و زیرساختهای برداشته شده از فوردو و نطنز تحت نظارت مستمر آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار خواهند گرفت.
یک کانال تدارکاتی انحصاری به منظور نظارت و تأیید تک تک موارد مربوط به تأمین، فروش و انتقال مواد و فناوریهای هستهای و مواد دارای استفادههای دوگانه به ایران ایجاد خواهد شد.
ایران با اجرای پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی موافقت کرده که به آژانس امکان اطلاعات و دسترسی بیشتر به برنامه هستهای ایران، هم در تأسیسات اعلام شده و هم در تأسیسات اعلامنشده فراهم میآورد.
ایران ملزم خواهد بود به آژانس دسترسیهای لازم برای تحقیق درباره تأسیسات مشکوک این کشور یا تحقیق درباره ادعاهای وجود تأسیسات غنیسازی پنهان، تأسیسات تبدیل (اورانیوم)، تأسیسات تولید سانتریفیوژ یا تأسیسات تولید کیک زرد در هر نقطه از آن کشور فراهم کند.»
مذاکره با آمریکا صرفا در قضیه هستهای است و لا غیر
رهبر انقلاب: «این مذاکراتی که امروز در جریان است که با دولت های اروپایی و با آمریکا مذاکره می کنند،مذاکره با آمریکا صرفاً در قضیّه هستهای است و لاغیر، این را همه بدانند. ما درباره مسائل منطقهای با آمریکا مذاکرهای نمی کنیم؛ هدف های آمریکا در مسائل منطقهای، درست نقطه مقابل هدف های ما است... ما نه در مسائل منطقهای، نه در مسائل داخلی و نه در مسئله تسلیحات، با آمریکا مطلقا صحبت و مذاکرهای نداریم؛ مذاکره، صرفاً در قضیّه هستهای است.» (20 فروردین 94)
این یکی از خطوط قرمز مرتبط با موضوع هسته ای است که یکبار در مکالمه تلفنی روحانی با اوباما شکسته شد. پس از آن نیز رئیس جمهور محترم در سخنرانی خود در جمع سفرا و کارداران به طرح موضوع تعامل با همه دنیا به صورت مطلق پرداختند که رهبر معظم انقلاب دو روز بعد در دیدار با در جمع سفیران و کارداران با اشاره به سخنان آقای روحانی فرمودند: «در این میان دو استثنا وجود دارد رژیم صهیونیستی و آمریکا. رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور به جز در موارد خاصی برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بیمنفعت برود!؟
این کار (مذاکره با آمریکایی ها) ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم میکند و غربیها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه میدهند. علاوه بر آن نشست و برخاست با آمریکا زمینه را برای طرح توقعات جدید از سوی فراهم می کند.»
با این همه آقای روحانی مجددا در گفتگوی بعد از ظهر جمعه بر مذاکره با کشورهایی که روابط سردی با آنها داریم یا دچار تنش هستیم – بدون استثنای آمریکا - تأکید کرد و گفت: «اینطور نیست که ما فقط در موضوع هسته ای حاضریم مذاکره کنیم. ما با کشورهایی که رابطه سرد یا تنش داریم، رابطه بهتر و پایان تنش را می خواهیم.»
آقای روحانی لطفا بفرمایید با چه مجوزی مجددا اینگونه مطلق از لزوم مذاکره درباره تمام موضوعات سخن می گویید؟