کسینجر با دولت آقای حقوقدان از داووس تا تهران
آقای سریعالقلم سر کلاس دانشگاه خود اعلام کرده است که در اجلاس داووس وارد اتاقی شدم که طرف دیگر آن کسینجر نشسته بود و آنجا دربارهی مسائلی صحبت کردیم از جمله مسئلهی هستهای ایران.
وبگاه "سیاست استراتژیک" نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
در این اندیشه بودم که چگونه می توان واقعیت اتفاق افتاده را از زبان خود دولت مردان بیان کرد؟
چگونه می توان این خلاء استراتژیکی که توسط این گروه به وجود آمده را روشن کرد؟وظیفه ی این وبلاگ روشن کردن خلاء های استراتژیکی است .ما جاهای خالی استراتژیک را روشن می کنیم و پیشنهاد برای پر کردن آن می دهیم و هر کسی که این مقاله را می خواند می تواند نظر بگذارد.
در حین فکر کردن به خودم گفتم مبادا حق این دولت در مذاکرات ضایع شود؟ولی دیدم که تمام پولی که این دولت می خواهد از آمریکایی ها بگیرد دستاورد دولت گذشته است و البته بهایی هم که می خواهد بدهد میراث دولت گذشته است.
می پرسید چرا؟چون نفت فروخته شده در اون زمان بوده و اینکه ما در اواخر دولت آقای خاتمی از انرژی اتمی چیزی جز اسمش نداشتیم.
فکر نکنید ما حامی دولت آقای احمدی نژاد هستیم.نه بلکه وظیفه ی این وبلاگ روشن کردن خلاء ها و توانایی های استراتژیکی است.
خب قصه ی استراتژیک ما از پیروزی آقا ی روحانی در انتخابات 1392شروع می شود.در همان ابتدا ایشون فرمودند که برنامه دولت خارج شدن از رکود است.خب برای خارج شده از رکود نیاز به ثروت است و برای به دست آوردت ثروت باید حرکت کنیم به سمت قاره ی آمریکا و مذاکراتی را در همان جا با ایالات متحده انجام دهیم.
تا این جا فرض می کنیم که هیچ خلاء استراتژیکی از دیدگاه وبلاگ ما دیده نشد اما یک سوال اقتصادی خارج از مباحثstrategic policy داریم:
چطور ممکنه ایالات متحده ای که نتوانسته خود را از فروپاشی اقتصادی دیترویت نجات دهد بتواند کشور مارا از این چاه عمیق بالا بکشد؟
داستان به این جا رسید که آقای روحانی دکتر ظریف را مسئول انجام مذاکرات کرد و در حین همین درگیری ها بود که ناگهان آقای اوباما زنگ می زند و دقایقی را به گفتگو با رئیس جمهور محترم کشور عزیزمان ایران می نشیند.
حجت الاسلام دکتر حسن روحانی که مانند دکتر احمدی نژاد خوب به اوضاع واقف است از طرفی حوضه های دیگری را هم برای درگیری باز می کند و همزمان درحوضه ی فرهنگی،اقتصادی،سیاسی و اجتماعی هم شروع به مبارزه با برخی ارزش ها می کند.
آقای ظریف در صفحه ی فیسبوک خود خبر از پیشرفت مذاکرات می دهد.ببخشید یه سوال دیگه خارج از بحث مطرح کنم؟(قول می دم که آخریش باشه)
چگونه مجری قانون فیلترینگ یعنی دولت که خود این موضوع را رعایت نمی کند توقع دارد که ما رعایت کنیم؟
آقا جواد پیشرفت مذاکرات را خوب می داند ولی در عمل آمریکایی ها اصلا خیلی از موارد را به رسمیت نمی شناسند و در موارد بسیاری تعهدشان را زیر پا می گذارند.
اینجاست که ما در strategic policy از تخصص استراتژیک خودمان استفاده می کنیم و اون واقعیت مذاکرات را از زبان مشاور ارشد دولت جناب آقای دکتر حسن روحانی بازگو می کنیم.
یه نکته قبل گفتن واقعیت خدمتتون عرض کنم:
در حوضه ی کار وبلاگ ما یعنی سیاست استراتژیک دکترینی وجود دارد به نام دکترین میکادو ( Mikado Doctrine) ،که این دکترین وجودستون اصلی در سایه را مطرح می کند.یعنی ستون اصلی در سایه نقش خودرا ایفا کند در حالی که ما در خارج از سایه به ستون فرعی به چشم اصلی نگاه می کنیم.
بله همین طور است آقای ظریف طبق دکترین میکادو نقش ستون فرعی را دارد.اما سوال اینجاست که ستون اصلی کیست؟
در جواب خواهیم گفت که ستون اصلی مشاور ارشد دولت، آقای صریح القلم است که به ادعای خود از مجمع تشخیص در کنار آقای هاشمی مسئلولیت طراحی مذاکرات سایه را در داووس داشته است.
ایشون سر کلاس دانشگاه خود اعلام کرده است که در اجلاس داووس وارد اتاقی شدم که طرف دیگر آن کسینجر نشسته بود و اونجا درباره ی مسائلی صحبت کردیم از جمله مسئله ی هسته ای ایران.
مذاکرات |
|
سطح1:آشکار(فرعی) |
سطح2:پنهان(اصلی) |
توسط آقای ظریف و تیم ایشون با اشتون
|
توسط آقای صریح القلم و تیم ایشون با کسینجر
|
البته نقش آقای هاشمی را نمی توان نادیده گرفت در این جریان و نمی توان پذیرفت که آقا ی هاشمی از عمل زیر دست خود یعنی محمود صریح القلم در مجمع بی خبر بوده است.
اکثر دولت و مجمع دست به دست یکدیگر داده اند تا هشت سال دستاورد هسته ای کشور را به ازای پیشرفت مقاصد خود ولیبرالیزه کردن اقتصاد کشور معامله کنند.
از طرفی هم، آقای اوباما سه نتیجه را برای دولت خود به همراه آورد:
1-به عقیده ی خود کار هم حذبی ها یعنی رفتن شاه در زمان دموکرات ها را جبران کرد.
2-می بالد به خود که توانستیم ایران را با تحدید و تحریم سر میز مذاکره آوریم.
3-نشان دادیم که ایران از نظر طرح اقتصادی هیچ پشتوانه ای ندارد.
4-به خود بالید که تنها دولتی بود که توانست ایران را وادار به مذاکره کند.
واقعیت این است که در طول این مدت درگیر یک بازی رسانه ای مسخره بودیم و البته خواهیم بود و قرار است ماه های دیگر این بازی را نگاه کنیم و از طرفی شاهد آب شدن اقتصاد و فرهنگ و سیاست و تکنولوژی این کشور باشیم و به بهونه ی مذاکرات ما را سرگرم به گزاره های کوچک کنند و اهداف دیگر را پیگیرند.
خدارا شاکریم که توانستیم قدمی در راه اسلام و ایران برداریم .
انتهای پیام